English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feed belt U نوار خوراک دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feeders U خوراک دهنده
feeder U خوراک دهنده
receiver U جعبه خوراک دهنده
feeding group U قسمت خوراک دهنده
receiver U دستگاه خوراک دهنده
receivers U دستگاه خوراک دهنده
receivers U جعبه خوراک دهنده
fibre optics U انتقال دهنده نوار نازکی ازنور
magazine U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
gastronome U EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
azimuth U زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
pickup reel U نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
splicing U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band U بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
perforated tape U نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
auto U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos U توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tapes U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridges U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridge U جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity U الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
the food was smoked U خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
reader U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers U ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader U قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drive U نوار چرخان نوار ران
tape drives U نوار چرخان نوار ران
video cassette U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
filmstrip U نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
nutriments U خوراک
nutriment U خوراک
food U خوراک
viands U خوراک
victuals U خوراک
butterpump U غم خوراک
feed U خوراک
tacks U خوراک
chows U خوراک
intakes U خوراک
intake U خوراک
tucker U خوراک
chow U خوراک
keep U خوراک
keeps U خوراک
tacked U خوراک
tack U خوراک
feeds U خوراک
foods U خوراک
meats U خوراک
oligotrophic U کم خوراک
at mess U سر خوراک
pabulum U خوراک
passage money U خوراک
nourishment U خوراک
nutrition U خوراک
fare U خوراک
fared U خوراک
fares U خوراک
faring U خوراک
meat U خوراک
mess U :یک خوراک
messes U :یک خوراک
tacking U خوراک
repasts U خوراک
repast U خوراک
messmate U هم خوراک
feed U خوراک علوفه
treated U خوراک رایگان
feed U خوراک دادن
treats U خوراک رایگان
sitophobia U خوراک هراسی
preparation of food U تهیه خوراک
slops U خوراک ابکی
grubbed U خوراک خواربار
treat U خوراک رایگان
grubs U خوراک خواربار
eating house U خوراک پزخانه
regaling U خوراک لذیذ
regales U خوراک لذیذ
regaled U خوراک لذیذ
regale U خوراک لذیذ
dish U سینی خوراک
snack U خوراک مختصر
snack U خوراک سرپایی
snacks U خوراک مختصر
snacks U خوراک سرپایی
dishes U سینی خوراک
viand U خوراک ماکولات
feeds U خوراک دادن
queasiness U سنگینی خوراک
slipslop U خوراک ابکی
suave U خوش خوراک
gourmets U خوراک شناس
gourmet U خوراک شناس
heterotroph U خوراک گیر
he partook of fare U در خوراک ما شریک شد
to give to eat U خوراک دادن
feedstuff U خوراک حیوانات
to d. up U خوراک گذاردن
timbale U خوراک دلمه
kingfisher U ماهی خوراک
recipes U خوراک دستور
meal time U وقت خوراک
meal time U موقع خوراک
feeds U خوراک علوفه
hors d'oeuvre U پیش خوراک
grub U خوراک خواربار
hors d'oeuvres U پیش خوراک
food gathering U خوراک اوری
piece de resistance U خوراک اصلی
recipe U خوراک دستور
frugal food U خوراک ساده
doses U یک خوراک دارو
aliment U خوراک دادن
food stamp U تمبر خوراک
nourish U خوراک دادن
eating U خوش خوراک
eating U خورد و خوراک
nourished U خوراک دادن
cannon fodder U خوراک توپ
health foods U خوراک بهداشتی
dosed U یک خوراک دارو
dose U یک خوراک دارو
plats du jour U خوراک روز
menus U فهرست خوراک
plat du jour U خوراک روز
menu U فهرست خوراک
autotroph U خوراک ساز
at meat U سر خوراک یا غذا
junk foods U گنده خوراک
junk food U گنده خوراک
nourishes U خوراک دادن
insect U کرم خوراک
chop house U خوراک خانه
dosages U یک خوراک دارو
insects U کرم خوراک
food stamps U تمبر خوراک
dosage U یک خوراک دارو
dosing U یک خوراک دارو
health food U خوراک بهداشتی
boarding house U خوابگاه و خوراک
boarding houses U خوابگاه و خوراک
support [nourish, feed] U خوراک دادن
Primus U چراغ خوراک پزی
Primuses U چراغ خوراک پزی
rotisserie U مغازه خوراک پزی
cooker U چراغ خوراک پزی
cookers U چراغ خوراک پزی
kitchens U محل خوراک پزی
kitchen U محل خوراک پزی
eating disorder U اختلال خورد و خوراک
revalenta U خوراک عدس واردجو
helping U یک وعده یا پرس خوراک
helpings U یک وعده یا پرس خوراک
dosing U خوراک دوا یا شربت
sanguification U تبدیل خوراک بخون
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
piece deresistance U بخش عمده خوراک
chilies U خوراک لوبیای پر ادویه
chilli U خوراک لوبیای پر ادویه
chillies U خوراک لوبیای پر ادویه
recipe U دستور خوراک پزی
larder U گنجه خوراک خوراکی
recipes U دستور خوراک پزی
throphogen U لایه خوراک ساز
hoppers U محفظه خوراک دستگاه
hopper U محفظه خوراک دستگاه
larders U گنجه خوراک خوراکی
pitch into U به خوراک حمله کردن
doses U خوراک دوا یا شربت
heater U چراغ خوراک پزی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com